سیمین بهبهانی؛ منتقدی اجتماعی فرهنگی
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۶۴۶۸۹
ادبیات تابلوی اندیشه و احساسات شاعر نسبت به رویدادهایی است که پیرامون او رخ میدهد. شاعران وقایع موجود جامعه خود را تجربه و احساس کرده و سپس به کمک ذوق و تخیل آن را به تصویر می کشند تا خوانندگان را به درک درستی از آن فضا برسانند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که در این زمینه موفق ظاهر شده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سیمین بهبهانی شاعر، نویسنده، مترجم و محقق، زاده سال ۱۳۰۶ در تهران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیمین در میان شاعران بزرگ معاصر چهرهای درخشان دارد. در واقع او تنها شاعری است که با وجود اهمیت و احترامی که برای نیما قائل بود در شعر به راه او نرفت و همچنان غزل سرا باقی ماند. اما در عین حال نمیتوان او را شاعری سنت گرا نامید، چراکه با شورش علیه معیارهای غزل کلاسیک، نوعی از غزل را در ادبیات فارسی خلق کرد که ویژه خود اوست. غزل او از نظر وزن و درون مایه با غزل قدیم متفاوت است، بهبهانی در آن به فرم و زبانی رسید که به او اجازه میداد به راحتی در خصوص معضلات اجتماعی جامعه سخن بگوید.
او همچنین شاعری است که توانست مفهوم امید را در شعر خود ارتقا دهد و آن را از احساسات تازه و روایت شخصی به مفاهیم بلند و عمومی برساند. اشعار سیمین چون درخت سرسبز بهار، روح خسته آدمی را سرشار از نشاط، شادمانی و امید میکند و دلهای خسته را طراوت میبخشد. در واقع در اشعار او امید به زندگی، وصال معشوق، رهایی، شادی، شور و نشاط دیده میشود.
محبوبه خراسانی، عضو هیأت علمی گروه ادبیات و زبان فارسی دانشگاه آزاد نجف آباد در خصوص مضمون امید در اشعار این شاعر به خبرنگار ایمنا میگوید: مهمترین تجلی امید در شعر سیمین در پناه مفهوم عشق به وجود میآید؛ چرا که با نخستین سوسوهای عشق در دل عاشق امید به وصال در دلش جوانه میزند. بیت بسیار معروف "مرا هزار امید است و هر هزار تویی / شروع شادی و پایان انتظار تویی" گواه این مدعا است. به قول شفیعی کدکنی اگر شعری در حافظه مردم بماند، رسالت خود را به انجام رسانده است و این بیت سیمین به تنهایی میتواند نام او را در حافظه فرهنگ ایرانی جاودانه کند.
وی میافزاید: از رهگذر همین مفهوم تلمیحات و نمادهای مرتبط با امید نیز در شعر بهبهانی حضور مییابند که مهمترین آنها نقش مسیح است که در کسوت موعودی کوله بار امید امیدواران را بر دوش میکشد. آنجا که میگوید: "شاید که مسیحاست که در حال عبور است / این چیست امید است نشاط است هوا نیست".
سیمین استاد عاشقانه سراییاین استاد ادبیات ادامه میدهد: بخت بلند سیمین زندگی طولانی او است که موجب شده تا بتواند رویدادهای بسیاری را در طول عمر خود ببیند و جریانات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی و هنری را در شعر خود بازتاب دهد؛ زندگی در منشور هزار جلوه خود با هزاران رنگ در شعر سیمین رخ نموده و به جرأت میتوان گفت که شعر وی آئینه تمامنمای زندگی معاصر از نگاه یک شاعر است.
خراسانی در خصوص مضامین اشعار سیمین اضافه میکند: در شعر وی از ظریفترین امور زنانه چون آرایش کردن تا واکنش نشان دادن به خشونت علیه زنان، یعنی از خصوصیترین امور تا اجتماعیترین زمینههای شعری، حضور دارد و این مطالعه شعر وی را در جایگاه شاعری حساس به تمام وجوه زندگی جذاب میکند.
وی با بیان اینکه "سیمین استاد عاشقانه سرایی در شعر معاصر است"، تصریح میکند: عمر دراز سیمین موجب شده تا وی عشق را در موقعیتهای مختلف و شرایط سنی متفاوت درک کرده و در شعر خود بازنمایی کند، سیمینِ معشوق و سیمینِ عاشق دو شخصیت پربسامد غزلهای وی هستند که هم بعد شخصی و هم اجتماعی دارد.
این عضو هیأت علمی ادامه میدهد: سیمین در مقوله بازنمایی عشق همچون فروغ فرخزاد دقایق و ظرایف عشق در بعد جسمانی را گاه به روشنی و صراحت و گاه با زبان استعاری توصیف میکند و این در تاریخ ادبیات زن نوشتههای فارسی تقریباً بی سابقه بوده است.
مخالف نیمای غزل نامیدن سیمین هستمبی گمان از شاعری که در دوران معاصر زندگی میکند انتظار میرود که شعرش در پیوند با جلوههای جهان امروز و پدیدههای زندگی معاصر باشد تا از این طریق بتواند ارتباط عاطفی بهتری با مخاطب برقرار کند. معاصر بودن در زبان، بیان، ساختار، اندیشه و معنا ظهور مییابد. سیمین از غزل سرایان نوگرایی است که ضمن تأثیر پذیرفتن از جریان شعر معاصر، ادبیات سنتی را نیز مایه بخش ادبیات مدرن میداند. علاوه بر این سیمین برخلاف کسانی که غزل را داری محدودیت واژگانی میدانستند، واژگان بسیاری را وارد غزل ساخت و روح تازهای در آن دمید. همین نوآوری در قالب سنتی باعث شد او را نیمای غزل بخوانند.
خراسانی در این خصوص میگوید: من با نیمای غزل نامیدن سیمین مخالف هستم از این لحاظ که وی خود جایگاه خاص و ویژهای در شعر و بخصوص در قالب غزل دارد. باید وی را سیمین غزل، بانوی غزل و یا گل بانوی غزل خواند و در مقام مقایسه و تشبیه نبود.
بهبهانی مبدع یک نظریه ادبی نو بوددر نخستین مواجهه با اشعار سیمین کاربرد اوزان تازه و بی سابقه چشم گیر است. وی با پرداختن به مفاهیم و مضامین روز در قالب اوزان تازه شیوهای جدید و ناآزموده را در شعر فارسی پدید آورده است. بیش از ۹۰ درصد از اشعار او که در بین سالهای ۵۲ تا ۸۱ سروده شدهاند، دارای اوزان تازه و نادر است. همین امر منجر شد تا وی و فروغ را خالق نظریه ادبی نو بدانند. علاوه بر این سیمین در طول زندگی پرفراز و نشیب خود، شاعری متعهد بوده است که همیشه از شعر برای افشای ظلم و ستم، فقر، رواج مفاسد اخلاقی، چهره درد کشیده مردم، بیان جنایات مستبدان داخلی و خارجی و شرح خیانت آنان بهره برده است. اشعار اجتماعی او دیدگاهی قابل تأمل در خصوص مسائل مختلف روزمره به مخاطب منتقل میکند. همچنین اشعار سیمین از مضامینی چون ستایش آزادی، تجلیل از رزمندگان، حمایت از دفاع مقدس و همدردی با آوارگان جنگی و ذم وطن فروشان خالی نماند و در آن نیز موفق ظاهر شد.
این استاد ادبیات در پاسخ به این پرسش که آیا سیمین خالق یک نظریه ادبی نو بود، میگوید: بله، اما بهتر است آن را نگاه خاص، نوآوری و ابداع بدانیم تا نظریه؛ چراکه خوشبختانه تعریفها در این حوزه به اندازهای به ابعاد دقیق خود نزدیک شده است که بتوان این موارد را از هم تفکیک کنیم. سیمین در اوزان عروضی شعر فارسی تجربیات بسیار شاد و منحصر به فردی داشته و توانسته چند وزن ابداع کند که منطبق با طبیعت و ماهیت زبان شکل گرفتهاند و به این طریق به عروض فارسی غنا بخشیده است.
خراسانی با اشاره به نگاه سیمین به ادبیات پایداری، تصریح میکند: سخن سیمین از نوع ادبیات پایداری است نه ادبیات مقاومت اولی دفاع از میهن با نگاهی ملیگرایانه و دومی با نگاه ایدئولوژیک است و سیمین به مقوله جنگ ایران و عراق نگاه ملی دارد و چندین مصرع درخشان و ماندگار در این خصوص در حافظه شعری مردم آفریده است. جایی که میگوید: "شلوار تاخورده دارد مردی که یک پا ندارد / خشم است و طوفان نگاهش یعنی تماشا ندارد! " و یا "او قلب تاریخ است محتاج دفتر نیست / او روح ایمان است جز عین باور نیست" که اشاره به سخن دکتر شریعتی درباره شهدا است.
سیمین چند همسری، کودک آزاری و خشونت علیه زنان را نقد کردوی با منتقد اجتماعی فرهنگی خواندن سیمین، ادامه میدهد: بهبهانی در شعر خود در جایگاه منتقد اجتماعی و فرهنگی نیز ظاهر میشود، در کنفرانسی که در سال ۹۴ در یونان داشتم در باب این نقش سیمین بهبهانی در شعرهایش سخن گفتم. انتقاد از چندهمسری، کودک آزاری، خشونت علیه زنان و اعتراضات اجتماعی به منظور تلاش برای تغییر نگاه جامعه به زنان از جمله موارد طرح شده بود.
این عضو هیأت علمی میافزاید: مثلاً موردی که در خاطر دارم و توجه حاضران کنفرانس را به شدت به خود جلب کرد، روایت شعر "هوو" سیمین بود که به زبان انگلیسی ترجمه کرده بودم و موجب شد در پایان سخنرانی پژوهشگران آمریکایی، برزیلی و ایتالیا بخواهند که دیوان سیمین را ترجمه کنم!
خراسانی تصریح میکند: قصه شعر "هوو" اینگونه است که مردی پس از مدتی تجدید فراش میکند. همسر اول که از آمدن مهمان ناخوانده در زندگی خود ناراحت است، تصمیم میگیرد که شبانه شوهر و یا زن جدید را از بین ببرد؛ بنابراین سمی کشنده در جام میریزد تا یکی از آن دو آب را نوشیده و از دنیا برود. نیمه شب صدای نوشیدن آب به گوش او میرسد و میبیند که در کمال بخت برگشتگی کودکش آب را خورده است.
وی میافزاید: مادر باقی مانده آب جام را بی درنگ سر میکشد و کودک بر دوش میدود و کمک میطلبد: "وای مردم مادری فرزند کشت! / رحم بر چشمان گریانش کنید! * طفل من نوشیده زهری هولناک / همتی! شاید که درمانش کنید" بدین طریق سیمین از این بی عدالتی و فقر فرهنگی انتقاد کرده و توجه مخاطب را به این مسأله جلب میکند.
این استاد ادبیات با اشاره به اهمیت مضامین اشعار سیمین و جایگاه خود وی در ادبیات فارسی عنوان میکند: در آخر فقط میخواهم بگویم که سیمین را بخوانید!
گزارش از: صدیقه کهیانی- خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
کد خبر 434166منبع: ایمنا
کلیدواژه: شعر و ادبیات ادبیات ادبیات ایران شعر معاصر بزرگداشت سیمین بهبهانی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق سیمین بهبهانی شعر خود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۶۴۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنشهای انتخاباتی رادیکالها پس از عملیات تحریم!
جریان اصلاحات در حالی به نقد ساختاری می پردازد که خود بخش اصلی از عاملیت و ترک فعلها بوده است.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خداحافظی با اقتصاد زیر زمینی، تولید زیر تیغ واردات یارانه ای، چالش ازسرگیری مذاکرات هستهای و یک صندلی و چندین مدعی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
برخی اصلاح طلبان در اقدامی مزورانه در حالی در رسانه های خود از تبدیل شدن امید در ایران به امری مناقشه آمیز سخن به میان میآورند که بررسیها نشان میدهد ادعاهای آنان مبتنی بر پیمایش های دهه ۹۰ یعنی دولت مورد ائتلاف آنان میباشد.
آغاز این کنشها با توییت سعید حجاریان تئورسین اصلاحات درباره «امید» در سیاست و جامعه آغاز شده است، روزنامه آرمان امروز نوشته است:
سعید حجاریان، تئوریسین و فعال سیاسی اصلاح طلب در توئیتی نوشت: به حفظ «امید» و نگه داشتن شعله شمع باور دارم ولی تؤامان «نقد» را شرط لازم هر گشایش و سخن ایجابی میدانم. این فعال سیاسی اصلاح طلب، اخیرا توئیتی منتشر کرده و در آن نوشته بود: «دولت سیزدهم و تفکر حاکم بر آن چماقی بود به بار شیشه مملکت؛ مسئله نرخ بنزین، «نور» حجاب و دیگر طرح ها و اقدام های در پیش هم ضربات مهلک تری هستند. تداوم این تفکر در دولت چهاردهم آخرین چماق است بر بار شیشه و دیگر چیزی باقی نخواهد ماند.
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشته است:
این سخنان وی با واکنشی را به همراه داشت که عنوان کرده بود دیگر بار شیشهای نمانده که بخواهد حفظ شود. حجاریان در پاسخ به این نقد، توئیتی دیگر در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد و در آن نوشت: منتقدی مجرب نقدی بر این پست نگاشته و بیان کرده اند: «چیزی باقی نخواهد ماند» گزاره ای آخرالزمانی است؛ یعنی چیزی متصور نیست که برای حفظ اصلاح اش تلاش کنیم. پاسخ اینجانب: به حفظ «امید» و نگه داشتن شعله شمع باور دارم ولی تؤامان «نقد» را شرط لازم هر گشایش و سخن ایجابی میدانم.
بررسیها در این رابطه بیانگر آن است که اصلاح طلبان با طرح این ادعا که ساختار جامعه ایران فاقد توان تولید و بازتولید امید شده است، تاکید می کنند، ساختارهای اصلی و مسلط که در جامعه ایران جاری است فرصت عاملیت را از بخش عظیمی از جامعه خصوصا نخبگان سلب نموده و برعکس نومیدی را میگستراند.
اصلاح طلبان همچنین با تاکید بر بررسی تغییرات جامعه، ضرورت بررسی سویه ها، مولفه ها، خواسته ها، مطالبات، تصورها و رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را مورد تاکید قرار داده و می کوشند وضعیت فعلی جامعه را «بی آینده»، «بی افق» و سراسر «تیره و تار» تصویر سازی کرده و از سوی دیگر نظام حکمرانی را مورد هجمه قرار دهند.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی معنادار به پیمایش امید در جامعه پرداخته و مینویسد:
امید در ایران به امری مناقشهآمیز و پرابلماتیک و مساله اجتماعی مبدل شده است، امید در ساختار اجتماعی باید تولید و بازتولید شود اکنون ساختار جامعه ایران فاقد توان تولید و بازتولید امید شده است، ساختارهای اصلی و مسلط که در جامعه ایران جاری است فرصت عاملیت را از بخش عظیمی از جامعه خصوصا نخبگان سلب نموده و برعکس نومیدی را میگستراند. در دهه اول هزاره سوم شاخص نیکبختی در ایران از صد کشور پنجاه و چهار بوده و اکنون به هفتاد تنزل یافته است.
در ادامه این یادداشت آمده است:
شوربختانه در پیمایشهای متعدد ملی دیگری نیز تایید شده است، ازجمله در پیمایش ملی سرمایه اجتماعی (۱۳۹۵) که پنداشتهای مردم در حوزه مولفههای سرمایه اجتماعی را ارزیابی نموده است، نشان میدهد که ۸۰درصد مردم درخصوص موفقیت نظام در حل مشکلات ارزیابی در حد کم و خیلی کم داشتهاند و تنها یک درصد در حد زیاد و خیلی زیاد امید به توان نظام در حل مشکلات داشتهاند. یا در شاخص ارزیابی نسبت به روند آینده جامعه در سه قلمرو رفاه، وحدت و همدلی و فقر یافتههای امیدبخشی حاصل نشده است.
اصلاح طلبان با تاکید بر بررسی تغییرات جامعه، ضرورت بررسی سویه ها، مولفه ها، خواسته ها، مطالبات، تصورها و رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را مورد تاکید قرار داده و می کوشند وضعیت فعلی جامعه را «بی آینده»، «بی افق» و سراسر «تیره و تار» تصویر سازی کرده و از سوی دیگر نظام حکمرانی را مورد هجمه قرار دهند.
اصلاح طلبان در حالی مدعی پیمایش ها در خصوص شرایط ناامیدی در جامعه هستند که این پیمایش ها در بازه زمانی ۳ دهه گذشته به ویژه دهه ۹۰ بوده که از قضا جریان اصلاحات خود بخش مهمی از سیاستگذاری و روند اجرایی کشور هم در دولت اصلاحات و هم به انحای دیگر در دولت روحانی بر عهده داشته است.
این موضوع زمانی اهمیت می یابد که در یابیم جریان اصلاحات در حالی به نقد ساختاری می پردازد که خود بخشی از این ساختار و شرایط مورد ادعای آنان در حقیقت بخشی از عاملیت و ترک فعل های آنان بوده است.
اصلاح طلبان همچنین بدون اشاره به کاستی ها و انتقادات وارده به دولت های مختلف در پیگیری برنامه های توسعه، معطل نگاه داشتن کشور به دلیل مذاکرات خارجی و ...بوده اند که حتی عالی ترین مقامات کشور نیز انتقاداتی به عدم پیشرفت در دهه ۹۰ مطرح کرده و نسبت به تعلل ها، کم عملی ها و بی عملی ها انتقاد کرده بودند. این در حالی است که این بخش از اصلاح طلبان تلاش دارند طی یک کنش سیاسی- رسانه ای اقدام به فاکتور کردن کم کاری ها به نام حاکمیت می باشند، هدف از این اقدام فضاسازی خاص برای حضور در عرصه انتخابات پس از تحریم آن است.